[ و فرمود : ] دوستان خدا آنانند که به درون دنیا نگریستند ، هنگامى که مردم برون آن را دیدند ، و به فرداى آن پرداختند آنگاه که مردم خود را سرگرم امروز آن ساختند ، پس آنچه را از دنیا ترسیدند آنان را بمیراند ، میراندند ، و آن را که دانستند به زودى رهاشان خواهد کرد راندند و بهرهگیرى فراوان دیگران را از جهان خوار شمردند ، و دست یافتنشان را بر نعمت دنیا ، از دست دادن آن خواندند . دشمن آنند که مردم با آن آشتى کردهاند . و با آنچه مردم با آن دشمنند در آشتى به سر بردهاند . کتاب خدا به آنان دانسته شد و آنان به کتاب خدا دانایند . کتاب به آنان برپاست و آنان به کتاب برپایند . بیش از آنچه بدان امید بستهاند ، در دیده نمىآرند . و جز از آنچه از آن مىترسند از چیزى بیم ندارند . [نهج البلاغه]
:: خانه
:: مديريت وبلاگ
:: پست الكترونيك
:: شناسنامه
vدرباره من
احسانعاشق دلباختهحرفهای شیرینمشکی رنگه عشقهدلنوشته های یاسیپویا احسانیعاشقان دیوانه نیستند!رویای معینردپای شقایقdiplomacyیاسینشب و تنهایی عشق.: شهر عشق :.امپراتوری هخامنشیاندکتر علی حاجی ستوده
مطالب علمیایام خاصاشعار زیباپندهای به یاد ماندنیعاشقانه هاخبر
يــــاهـو
:: كل بازديدها: 231664
:: بازديدهاي امروز :1
:: بازديدهاي ديروز :44
:: RSS
:: Atom
! جمله روز
چهارشنبه 89/12/4 :: ساعت 1:32 عصر
مرا اینگونه باور کن ..... کمی تنها ، کمی خسته کمی از یادها رفته ....
خدا هم ترک ما کرده . خدا دیگر کجا رفته ؟؟؟؟
نمیدانم مرا آیا گناهی هست ؟؟؟ که شاید هم به جرم آن غریبی و جدایی هست !!!!!
مرا اینگونه باور کن ......
¤نويسنده: F . Taghavi
? نوشته هاي ديگران()
! ليست كل يادداشت هاي اين وبلاگ